این هفته،هفته پر خنده ای برای احمدی نژاده.از اون خنده های نفرت انگیز که من یکی با دیدنش دلم میخواد قی کنم.آره اون باید بخنده و ما ملت خس و خاشاک باید به این خنده تف کنیم و تلوزیون ایران رو که مشاهده میکنیم دادو بیداد راه بندازیم و بگیم خاموش کن این وامونده رو.
نتیجه انتخابات و انتصاب احمدی نژاد انصافا زارزار گریستن داشت.
سرکویب تظاهرات با چوب و سیلی و فحش و باتوم زارزار گریستن داشت.
کشته شدن ندا با اون شکل فجیع هم زارزار گریستن داشت.
برنگشتن زندانیان و دستگیری سران اصلاح طلب هم ایضا.
اما هیچکدام ازینها به اندازه قیافه ابطحی هنگام بازجوییش زارزار گریستن نداشت.همه اونها با قیافه وارفته و با اون لباسهای حقیرانه زندان و دستهای لرزان و ادبیات تحمیلی شان فقط یک چیز را به من فهماند.اینکه این حرامزاده های دولتی چه کرده اند با دوستانمان که مجبور شدند اینقدر راحت دروغ بگویند و نقش بازی کنند.ابطحی با اون ادبیاتش گویی مسخ شده بود و این دادگاه مسخره فقط منو یاد دادگاه گالیله انداخت که در اون اظهار کرد زمین صاف و مسطح هست.
اما این پایان سناریو نیست.داستان همچنان ادامه داره و باید منتظر بود و دید بر سر هاشمی و خاتمی و موسوی چه خواهد آمد!!!
۱ نظر:
سلام
ميدوني امروز چه روزيه
با يادداشت روزي به نام خبرنگار در خدمتتون هستم
ارسال یک نظر