۱۳۸۸ تیر ۲۳, سه‌شنبه

خاقانی،شاعر صبح

وقتی ترم 3 درس خاقانی را زودتر از برنامه ترمیک گرفتم،به این شاعر و جد و آبادش نفرین می کردم چرا که مشکلترین توصیفها را با دشوارترین واژگان و ترکیبات آمیخته و در قالب ثقیلترین وزنها ریخته و به خورد ممدوحانش داده.از طرفی بار علمی این شاعر در زمینه های گوناگون اعم از نجوم،طب،جغرافیا و ... باعث شده تمام ابیاتش احتیاج به شرح های طولانی پیدا کنه و حتی یک بیت هم برای یک دانشجوی ترم سومی قابل درک نباشه.از شما چه پنهان این درس رو با نمره 13 پاس کردم و انصافا خیلی خوب شده بودم.
در تمام اون روزها به این فکر می کردم که درسی مثل خاقانی که هر سال حدود 7،8 تا سوال در کنکور کارشناسی ارشد ازش میاد رو چطور باید کنکوری بخونم.البته این درس یادگرفتنش کاری نداره منتها خوندنش اشد من الموته!!!
و اصولا برای ما دانشجویان ادبیات،خواندن شعرهای کوششی،در مقابل شعرهای جوششی کمی مشکلتره.حساب دانشجویان ادبیات رو ازین جهت جدا کردم که تردیدی ندارم عموم مردم اصلا شعرهای کوششی رو نه می خونند و نه می شناسند.برای ثابت شدن این قضیه از یک شعردوست عامی بخواهید یک بیت از خاقانی و یا ناصر خسرو(البته بجز بیت مشهور درخت تو گر بار دانش بگیرد...)رو بخونه.
همه ی این حرفها رو زدم که بگم شعر یک انسان فرهیخته و آشنای به علوم ادبی و غیره،هر چند با قریحه ذاتی شاعری همراه نباشه،وقتی اصول و قوانین و هنجارها در اون رعایت شده باشه،به خودی خود ارزشمنده و این لزوما بسته به جوششی بودن شعر نیست.وقتی حالا شعرهای خاقانی رو می خونم،پی به قدرت شگرف و توانایی خارق العاده این شاعر در فن شاعری می برم.انصافا خاقانی در فضایل و کمالات ادبی جامعیت لازم رو داره و تدریس شدنش برای دانشجویان ادبیات امری مهم و ضروریه.چیزی که 2 سال پیش خلافش رو قبول داشتم و در مورد ناصر خسرو هم اصلا این عقیده رو ندارم چرا که اشعار اون نه ارزش ادبی داره و نه از محتوای عالی ای برخورداره و به نظر من خوندنش وقت تلف کردنه و البته خیلی از واحدهای درسی ادبیات مثل همه رشته ها!
از اشعار زیبای خاقانی قصیده ایوان مداین هست که هر چند با لحنی خشک و حماسی و وزن ثقیل و قافیه نچسب سروده شده،اما اگر استادانه خوانده شود،در نوع خود بی نظیره. این قصیده با این مطلع شروع میشه:
هان ای دل عبرت بین از دیده عبر کن هان
ایوان مداین را آیینه عبرت دان
و به نظر من شاه بیت این قصیده اینجاست که می گوید:
ما بارگه دادیم،این رفت ستم بر ما
بر قصر ستمکاران گویی چه رسد خذلان؟
این بیت حاوی دقیقترین و ظریفترین مضمونهای اجتماعی است و از حق نگذریم مضمونش بکر و تازه و زیباست.

هیچ نظری موجود نیست: