۱۳۸۸ مهر ۱۱, شنبه

در دانشگاه ما

دانشگاه ما جایی است در حدفاصل دو تا از شهرهای تاریخی ایران که در ناکجاآباد واقع شده و شکرخدا به لحاظ شرایط محیطی و منطقه ای از لحاظ مساحت و فضای آموزشی چیزی کم نداریم و تا چشم کار میکند،جزو محدوده ی دانشگاه ما محسوب می شود و حتی برای سگان گرسنه و فلک زده هم به اندازه ی کافی جا هست تا چه رسد به دانشجو!
دانشگاه ما خیلی خوب است.آنقدر بزرگ است که برای رفتن به سالن ورزشی و سلف و نمازخانه مجبور هستی مساحت طویلی را بپیمایی و این گاهی منجر به جا ماندنت از سرویس نقلیه می گردد!وسایل نقلیه هم که دایم به کارند تا تو علمی به کف آری و به غفلت نمیری.
در دانشگاه ما افرادی مهربان دایما در حال گشت و گذار در فضای دانشگاهند که مواظب ما هستند.آنقدر ایشان مهربان و هلو می باشند که نمی توان ازشان سوالی کرد تا چه رسد به بحث.خیلی خوب است که این آدمها وجود دارند و همیشه مراقبند تا مبادا دانشجویی از نوع ذکور به دختری جزوه ای قرض دهد و یا شماره تلفنی!تازه اینها هروقت دختر هلویی را مشاهده نمودند،از آنها سوالاتی می پرسند و گاهی هم آنها را به جایی می برند که خبری باز نیاید!
در سلف دانشگاه ما چیزهایی یافت می شود.مثل میز و صندلی پلاستیکی و نمکدان و آبسردکن که آبش گرم است و سرآشپز و سینی غذا و مگس و یک دستگاه کارت شارژکن که جوابگوی اینهمه دانشجو...نمیدانم هست یا نیست!
بهداشت در سلف این دانشگاه غوغایی است!با بهترین رستورانهای جهان مو نمی زند و از کیفیت غذایش همین بس که هفته ای یک بار قورمه سبزی داریم!گرچه مزه سبزی اش بیشتر به چمن دانشگاه می ماند ولی برای من که کشته مرده ی قورمه ام فرقی نمی کند و اگر می بینی گوشتی هم درکار نیست برای این است که این نوع غذا را اصولا قورمه سبزی می گویند و وجود گوشت در آن الزامی نمی باشد گرچه اگر باشد بر خود تکلف بی جا نهاده اند!
در دانشگاه ما کتابخانه ای نیز هست که جایی برای مطالعه دارد و برای صرف ناهار آنجا جایی خنک و دنج است.در این کتابخانه هرچند کتابهای کمیابی چون بوف کور صادق هدایت پیدا نمی شود ولی فال حافظ که هست!
در دانشگاه ما چند عدد کانتینر وجود دارد کی یکی از آنها را انجمن اسلامی گویند و اندر مزیت های آن اینکه گاه به گاه سرودهایی از آن در محوطه می پخشد مثل آهنگهای فریدون فروغی و یار دبستانی من و تا پیش از انتخابات آهنگهای شجریان.
در این کانتینر گویند اتفاقهایی نیز رخ می دهد که بنده تنها شمه ای از آن را بازگو می نمایم و آن اینکه جمعی از دانشجویان اناث و ذکور در این فضای اندک می نشینند و هرهروکرکر می نمایند و ترم آخر هم این هرهروکرکرها نتایجی نه چندان شیرین به بار می آورد.
دانشگاه ما خیلی پیشرفته است چون در آن جایی است به نام سایت!در آن مقداری سیستم رایانه ی داغون می بینی که به ازای هر سیستم 6 تا دانشجو در صف ایستاده اند که از آن استفاده نمایند.گویا دانشجویان دانشگاه ما خیلی طالبند که برای استفاده 5 دقیقه ای از یک رایانه 2 ساعت در صف می ایستند.آفرین بر دانشجویان ما.و سرعت اینترنت در این سایت به حدی بالاست که سایتی مثل گوگل هم 5 دقیقه ای باز می گردد تا چه رسد به سایتی که"دسترسی به این سایت امکان پذیر نمی باشد"
خلاصه بگویم دانشگاه ما خیلی جای خوبی است و از لحاظ امکانات فکر نمی کنم چیزی از آکسفورد کم داشته باشد با اینحال نمی دانم چرا همه اینقدر آنرا دست کم می گیرند.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

BA DOOROOD,

SALMAYE AZIZ
AFARIN KHOB MINEWISY AZ TOSIFAYE ZIBATAM KHOSHAM OMAD.
AMA HANOOZ YEKAM YE DASTET MILANGE.
DAR KOOL JALEB BOD.

HAMSHAHRIII

Unknown گفت...

رفتی تابستونو خوردی خوابیدی پرو شدی

ناشناس گفت...

kamel:tanzi ke too neveshtehat be kar mibari kheyli shabihe sabke tanze sadegh hedayate man ke injuri hes kardam . hedayat in tasir ro root gozashte?